دل سروده ها

دلنوشته های تنهایی

دل سروده ها

دلنوشته های تنهایی

شعرها و سروده های من همراه با دست نوشته های عاشقانه و عارفانه در غالب متن و عکس نوشته

آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۱/۱۸
    زن
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۶ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عکس نوشته

وابستگی

  • ماریا عاطفی
  • ۰
  • ۰

عکس متن

احساسی

  • ماریا عاطفی
  • ۰
  • ۰

متن

این برام شده سوال که چرا ما داریم توی دنیایی زندگی میکنیم که آدماش فقط فکر تحول و تنوع حال خودشونن؟!

چرا نمیخوایم به این باوربرسیم که هر آدمی نیازاتی داره که فقط و فقط با تلنگر کوچیکی از محبت شما بیدارمیمونه و به خوابی طولانی و سرد نمیره؟!!!

من میدونم...

چون فقط و فقط بخودمون و نیازات و عواطف خودمون فکرمیکنیم.

چون فقط این خود ماییم که خودمون رو برتر از دیگران جلوه میدیم.

چون این خودخواهی درون ماست که باعث میشه دیگه هیچ عشق وعلاقه ای رو جدی نگیریم و با غرور بیجای خودمون تمام احساسات درونی یک فرد رو به بازی در میاریم تا شاید ملتمسانه و عاجزانه درخواست محبتی بس اندک طلب کنیم.

" آری این است خصلت برخی از انسانهای به ظاهر انسان"

••• ماریا عاطفی•••

  • ماریا عاطفی
  • ۰
  • ۰

متن

ما آدما فکرمیکنیم اگه احساسمون رو بروز ندیم شاهکار هنری از خودمون به جا میزاریم.

اما سخت در اشتباهیم،چون تمام ماهیت ما آدما با احساساتمون تعامل داره.

اما یه سری آدما هستن که در برابر احساسات و عواطف دیگران هیچ عکس العملی از خودشون نشون نمیدن و منتظر این هستن تا طرف مقابل احساسات ونیازاونا رو برآورده کنه.

حیف ازین همه عشق که جاشو به دنیایی از غرور و خودخواهی داده.

" بیایید مهربانتر باشیم"

      "ماریاعاطفی"

  • ماریا عاطفی
  • ۰
  • ۰

دکلمه

ای کاش این شبااینقدرطولانی نبود.

کاش صدای جیرجیره جیرجیرکا،خواب رو ازمون نمیگرفت تا بجاش ترس رو توی دلمون راه بده.

ترس ازسکوت...

_چه سکوت وهم برانگیزی...!

سکوتی درعمق تاریکی شبهای سردزمستون...

سکوتی اندازه کل دنیا که توی انباردلم جاگرفته و هیچ صدایی این سکوت رو نمیشکنه.!

_انگارکه در دلم چیزی شبیه مردن اتفاق افتاده!!!

مردنی شبیه اشک،شبیه خون و چیزی شبیه ترس!

ترسی ازجنس آهن که بسختی فولاد آبدیده ست.

و باهیچ پتکی نمیشه خوردش کرد،"مگر با ضربه ی کوبنده ی عشق"

•آری این منم جنسی از ترس،و جنسی از کاغذ•

که بافشار دو انگشت از هم متلاشی میشود.

"پس مرا دریاب آنگونه که خود دانی"

•              " ماریا عاطفی "

  • ماریا عاطفی
  • ۰
  • ۰

دکلمه

چرا آدما اینقدر زود پیر میشن؟!!!

هنوز کلاس اول نرفته باید بپریم آخر پیری...

چشم به هم بزنی باید بشینی به انتظار...

کار دیگه ای ازمون برمیاد؟!

غم انگیزه نه؟!

چرا بشر اینقدر سؤال برانگیزه؟

پس کی به جواب این سئوالاتش میرسه؟

_دستت چی شده رفیق؟!

•اینم خودش یه سؤال بزرگه! اه

چرا ما شکستنی هستیم ؟!

چرا مارو بسته بندی شده نفرستادن؟!

که رومون بزرگ بنویسن : "بااحتیاط حمل شودمیشکند،شکستنی ست"

 "آری من شکستنی ام.،اما نه با هر تلنگری..."

 

                      "ماریاعاطفی"

  • ماریا عاطفی